دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
سرنوشت اسلام‌هراسی که در نهایت مسلمان شد!

حوزه/ داستان گرویدن یک اسلام‌هراس ضد مسلمان در ایالات متحده، که چگونه قرآن خواندن باعث می‌شود، حقیقت درباره خاورمیانه و اسلام را در حالتی شوکه برانگیز بفهمد.

به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری «حوزه» به نقل از aboutislam، در اینجا داستان زندگی یک اسلام‌هراس متولد ایالات متحده آمریکا را می‌خوانیم که چگونه به دین اسلام گرویده است:

 من یکی از بزرگترین اسلام هراسان روی کره زمین بودم. خوب ، من در آمریکا متولد و بزرگ شده‌ام. وقتی ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد ، من ۲۳ ساله بودم. و من پیش از آن هرگز در مورد اسلام یا حتی کلمه مسلمان نشنیده بودم.

از آنچه اتفاق افتاده بود وحشت کردم و به همین دلیل درست یکشنبه بعد از این حادثه، مسیحی شدم ... (من می‌دانستم مسیحی بودن به چه معناست ، اما پیش از آن هرگز آن را نپذیرفته بودم تا اینکه ترس مرا به دین آوردن مجبور کرد.) بچه های ۳ و ۶ ساله‌ام را با خودم به کلیسا کشاندم و به کشیش گفتم: همه ما را همین جا مسیحی کن! اگر این افردا دیوانه به اینجا بیایند و بمب‌گذاری کنند، حداقل رستگار باشیم!

من از جنگ با عراق حمایت می‌کردم و با صدای بلند از آن دفاع می‌کردم. من حتی بچه هایم را در دامانم نشانده بودم ، شبی که افغانستان را بمب گذاری کردیم ، آن را تماشا کردیم و به آنها گفتم کار خوبی است که ما این کار را می کردیم. درحالی که حتی نمی‌دانستم خاورمیانه کجاست.  هیچ چیز در مورد عراق، ایران، افغانستان ، فلسطین نمی‌دانستم ، هیچ چیز. اما ، سال‌ها به گسترش نفرت و دروغ‌های وحشتناک در مورد مردم ، مکانها و یک دین پرداختم ، درحالی که هیچ چیز در مورد آنها نمی‌دانستم ... و از دیدن آن بمباران خوشحال شدم.

وقتی اوباما برای اولین بار برای ریاست جمهوری نامزد می شد ، قسم خوردم که اجازه نمی‌دهم این اتفاق بیفتد ... زیرا او «مسلمان» بود (حداقل این چیزی است که همه می‌گفتند).

چطور اسلام‌هراسی مرا به اسلام نزدیک کرد!

من فقط ۵ یا ۶ آیه از قرآن دیده بودم و به نظر نمی‌رسید کسی بتواند بیش از این به من بدهد ... بنابراین من یک قرآن گرفتم و آن را خواندم  زیرا به دنبال مهمات بیشتر برای مقابله با اسلام می‌گشتم.

قرآن قلب من و همه زندگی من را تغییر داد. فهمیدم که قرآن مانند آنچه که من به آن اعتقاد داشتم ، نفرت را تعلیم نداده است.  

من که ۴ مدل کتاب انجیل را کامل خوانده بودم، دیدم که قرآن با آنچه قبلا مطالعه کرده بودم کاملا تفاوت داشت.

حقیقت تلخ

 بنابراین ، من شروع به مطالعه کردم تا بفهمم واقعاً در آن مکان‌ها چه می‌گذرد (و همچنین همه مذاهب، و چگونه مسیحیت ، یهودیت و غیره شکل گرفته است) در این زمان بود که واقعیت را درباره آنچه در خاورمیانه می‌گذرد دانستم.

وقتی حقیقت را دانستم، به خصوص درباره دخالت دولت ما در امور دنیا و اینکه اخبار ما چقدر دستکاری می‌شوند، روزها بیمار بودم و گریه می‌کردم. زندگی بی‌گناهانی که گرفته شد و آن‌ها به ما دروغ گفتند.  این سخت ترین چیزی بود که باید با آن رو به رو می‌شدم. نگاه کردن به خودم در آینه سخت بود.

من خودم را در این جنایات شریک می‌دانستم و همیشه قلبم سنگین خواهد بود. آن زمان بود که تصمیم گرفتم حقیقت را انتشار بدهم.

امیدوارم که دیگران هم با حقیقت بیدار شوند. و بدانند که به ما دروغ گفته‌اند و از افرادی که دشمن ما نیستند نفرت داریم ...  من دعا می‌کنم که با حقیقت بیشتر از دروغ برای افراد بیشتری در دسترس باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha